#note_6

چندسالی هست ریزش مو دارم و یکی دوسالی هست روز به روز بدتر میشه و جدیدا وقتی موهامو شونه میکنم اغلب یه تار موی سفید توی بروس میبینم لا به لای باقی موهاحس بالارفتن سن بهم میدهانگار 30 رو رد کرده باشمولی خب دقیقا اواسط دهه 20 هستمگفتم بهتره یه فکری به حالش بکنم قبل اینکه کاملا کچل شمدکتر گفت ریشه استرسی داره و نباید استرس داشته باشیتفریح برو، کارای مورد علاقتو انجام بده و از این قبیلدیدم خب نمیشه اصلا من و استرس از هم جدا نمیشیم که،ولی خب سعی میکنم کمی خودمو به بیخیالی بزنمو جدیدا دارم یه سری ماسک های خونگی و یه سری روغن تراپی رو به توصیه یه نفر انجام میدمروش شستن موهامو هم توی حمام تغییر میدمامیدوارم روی سفیدی موها هم اثرگذار باشه همینطور ریزش رو به حداقل برسونهوگرنه دیگه نمیدونم #note_6...

1402.8.29 ریحانه رو از دست دادیم - تصادف لطفا برای دوست عزیز تازه درگذشته ما فاتحه قرائت بفرمایید. #note_6...

تصمیم گرفتم از صبح بهش فکر نکنمصبح اوکی بود شرایطکارامو کردم - جلسمو رفتمخرید انجام دادم انلاینتا ظهرمثل قبل از این اتفاقولی کم کمهمینکه اذان مغرب شد دیگه نشد جلوشو بگیرممیاد توی ذهنم میشینه-خاطره هامون مرور میشهجاهایی که رفتیمصحبتامونخندیدنش و ذوق کردنش و صداش که میگفت چرا تاحالا بهم نگفته بوووودی خببب بعدش چیشدو همه چیزواقعا بی ارزش تر از این دنیا وجود ندارهواقعا حالم خوب نیست - قلبم مچالست #note_6...

امروز مراسم هفتش بودچشمام از زور پف و درد باز نمیشن و سرم شدیدا درد میکنه، نمیتونم هم بخوابم.تو خانواده ما به وضوح مشخصه که حالم خوب نیستمشخصه که سردرد دارمو کاملا از حرکاتم نیاز به حضورشون مشخصهاما کسی نیست، همه رفتن بیرون حتی دنبال کارهای خیلی غیرضروریینی لزوم و اهمیتش حس نمیشهو من تنهاممثل همیشهالبته بودن هم کار خاصی ازشون برنمیومدولی خب نمیدونم من چرا اینطورم که حس میکنم وقتی یه نفر چه جسمی و چه روحی خوب نیست نباید تنهاش گذاشتحتی اگر کاری ازت برنیاددوستی ندارم که بتونم باهاش ارتباط بگیرم و کمکی کنهنمیدونم چطورهاین بخشی از فرآیند بزرگ شدنه؟طبیعیه؟یا فقط منم که افتادم توی یه دایره قرمز بدون هیچکس #note_6...